مرگِ یه رابطه از جایی شروع میشه که موبایل ها میره روی سایلنت…
اینجا سرزمین واژه های وارونه است:
جایی که گنج “جنگ” می شود
درمان “نامرد” می شود
قهقه “هق هق” می شود
اما دزد همان “دزد” است
درد همان “درد”
و گرگ همان گرگ…
::
::
تو کسی که خنده اش طعم زمستان میدهد
من همان که ابتدایش بوی پایان میدهد
خوب میدانم که یک شب ، یک شب بی انتها
عشق روی دستهای بی کسم جان میدهد
::
::
کسی چون تو مرا غریب و تنها نگذاشت، اینگونه در التهاب فردا نگذاشت
سوگند نمیخورم ولی باور کن کسی چون تو به خلوت دلم پا نگذاشت
::
::
از تنها بودنم راضی نیستم؛ اما… خوشحالم که با خیلی ها نیستم…
::
::
دیگر قاصدک ها به دست ما نمیرسند!
چون شرم دارند پیغام چند نفر را به یک مقصد ببرند!
::
::
همبازی هایمان را تا وقتی دوست داریم،
که خوب می بازند !
::
::
چقدر زمونه بی وفاست
نمی دونم خدا کجاست
یکی بیاد بهم بگه کجای کارم اشتباست ؟
گاهی می خوام داد بکشم اما صدام در نمیاد
بگم آخه خدا چرا دنیا به آخر نمیاد ؟
::
::
تنها شادی زندگیم این است که هیچ کس نمی داند تا چه حد غمگینم
::
::
من اگر دختر/پسر نفرین شده ی اندوهم، یا که از نسل گلی هرزه میان کوهم
تو همان آدمک چوبی پیمان شکنی که فقط لایق آتش زدنی
::
::
هیچ شباهتی به یوسف نبی ندارم
نه رسولم
نه زیبایم
نه عزیز کرده ام
نه چشم به راهی دارم
فقط در چاه افتاده ام
::
::
خودت باش
همه ی نقش ها قبلا گرفته شدند
::
::
بسیار تماشایی و آراسته ای، از رونق ماه آسمان کاسته ای
انگار نه انگار که مارا دیدی، از روی کدام دنده برخاسته ای
::
::
این کلبه چون آتشکده ، زندان من است
بیمارم و دیدار تو درمان من است
هر چند که تنها و غریبم اینجا
از عشق تو صد خاطره مهمان من است
::
::
دریا چه دل پاک و نجیبی دارد
بنگر که چه حالت غریبی دارد
آن موج که سر به صخره ها میکوبد
با من چه شباهت عجیبی دارد
::
::
من گفتم خاکی ام
ولی نباید آسفالتم کنی که
::
::
چشات دیگه از من خسته و سیره / اما هنوز چشمای من اسیره
فقط بدون که این دلشکسته / منتظره بگی واست بمیره
::
::
گاهی حتی جرات نمی کنم پشت سرم رو نگاه کنم که ببینم
جام خالیه یا نه !
::
::
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند
معنی کور شدن را گره ها میفهمند
سخت بالا بروی ، ساده بیایی پائین
قصه تلخ مرا ، سرسره ها میفهمند
::
::
عاشق شدنم خودش یجور بد شانسیه…
::
::
تو به احساست بیاموز نفس نکشد
هوای دل ها آلـوده است.
اینجا فاصله یک عشق تا عشق بعدی
یک نخ سیگار است !
::
::
اگه یه روز حس کردی که عاشق دو نفری ، دومی رو انتخاب کن
چون اگه واقعا عاشق اولی بودی به عشق دومی گرفتار نمیشدی
::
::
چه دنیای عجیبی ست ! هر وقت حرف ِ دلم را زدم ، دلت را زدم
::
::
این روزها همه میرن! اگر کسی اومد تعجب کنین… مشکوک میزنه…
::
::
نه به دیروزهایی که بودی فکر می کنم
و نه به فرداهایی که “شاید” بیایی
می خواهم امروز را زندگی کنم
خواستی باش، نخواستی نباش…


تاريخ : دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:اس ام اس خیانت و جدایی,اس ام اس خیانت و جدایی,اس ام اس خیانت و جدایی, | 1:59 | نويسنده : ابراهیم طهماسبی |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد